صبر

دیشب فقط برا شنیدن یکی چند تا کلمه رفتم پیش رفیقی که جریان منُ و مریم رو می‌دونه. و اون گفت: «صبر کن!» گفت که ازش بشنوم که تا چند روز دیگه ـ شاید هم چند وقت دیگه ـ خودش برمی‌گرده. شاید هم ...
با وجود این که حرف‌اش هیچ امیدی به ام نمی‌ده، اما نمی‌دونم چرا دوست دارم حرف‌اشُ باور کنم!

این دنیای مجازی هم عجب عالمی داره‌ها! هر چی بیش‌تر توش فرو بری، بیش‌تر درگیرش می‌شی. از اعتیاد و یه جور مسخ شدن می‌ترسم. باید حواس‌ام رو حسابی جمع کنم.
نظرات 5 + ارسال نظر
کربلا جمعه 11 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:43 ب.ظ http://karbala.blogsky.com

سلام . متاسفانه کلیه مطالب نوشته شده در برد وبلاگ من به صورت علامت سوال شده و نمی شود خواند ! ممنون می شم در قسمت نظرات بنویسید .متشکر

حقیقتمدار جمعه 11 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:02 ب.ظ http://nimac.persianblog.com

سلام...ما که مسخ شدیم تو مواظب باش...در ضمن خیلی خصوصی نوشتیا...شاد و پایدار باشی

داستان‌گو شنبه 12 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:01 ق.ظ http://Dastangooo.blogsky.com

لعنت بر دنیای مجازی انتظار/.

محمد شنبه 12 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:35 ق.ظ http://eghshoolaneh.persianblog.com

سلام ش جان ...
از این که عقشولانه رو سرافراز کردی ممنونم...
بعد هم من همه نوشته هاتو از پایین تا بالا خوندم.. همه رو با دقت ... نمی دونم یه احساس غریب ولی آشنایی بهم دست داد..بگذریم ...یه چیز رو میگم که اگر هم اون نیومد ..میشه تو بری دنبالش ...

.:: موید باشی ::.

یاسی پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ق.ظ

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد