مست نمی‌کنی بعد از امتحان جنون؟

خواندن و نوشتن! وقتی فراتر از عادت بشود بختکی که به جان‌ات می‌افتد و نمی‌رود، دچار جنون می‌شوی. می‌شوی مجنونِ ...

 

امتحان‌ام را دادم و بعد از کمی گردش عصرگاهی در پارک به تنهایی و در شلوغی، اولین قطره‌های باران را پیش از رسیدن به زمین که حس کردم، آرامش تلخی پیدا کردم. امتحان‌ام خوب شده بود، اما ...

 

«روباه» از دیوید هربرت لارنس (ترجمهء کاوه میرعباسی، نشر باغ نو) را به هزار و یک دلیل دوست می‌دارم. روباه‌اش یک جور خوب و بدی‌ست که دل آدم از دست‌اش خون می‌شود! باید بخوانید تا بدانید چه می‌گویم. آن شب که مشغول‌اش شدم، حسابی ...

 

همین چند دقیقه قبل خواندن اولین داستان از مجموعهء ده تایی «طبقهء هم‌کف» نوشتهء یوریک کریم‌مسیحی (نشر قصه) را تمام کردم: «رگبار». رسماً بگویم و در واقع اعتراف کنم که کم آورده‌ام مقابل جنون! آخر، یک کسی نیست بگوید تو که نمی‌توانی، تو که تاب نداری، تو که به پل پل می‌افتی، مگر مجبوری؟ ولی مگر نمی‌دانید که دست خو...

 

نمی‌خواهید مست کنید؟ من پاتوق‌های خوبی سراغ دارم که جنس‌شان جور است: صفر مطلق، خزه، شلمان، شروود و او. کلوا و اشربوا، زیاده‌روی و ریخت و پاش هم کردید، جا نزنید و پاش بایستید!

 

یعنی کی باز هم باید امتحان بدهم؟ من ِ ...
نظرات 20 + ارسال نظر
فروغ چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:50 ب.ظ http://froogh.blogspot.com

سلام !! از توی کامنتها اومدم سراغت ! مرسی که این قدر با محبتی ..
ببینم ؟؟ خودت هم فهمیدی که من و تو چقدر شبیه هم می نویسیم ؟؟؟
این نوشته ماقبل آخرت رو که می خوندم گاهی فکر می کردم خودم نوشتم !!

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:54 ب.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

من اگه امتحان رو خوب بدم یا بد بدم بستنی می خورم . یا خیلی پیاده راه می رم . با جنون در مورد نوشتن موافقم چون خودم هم همین طور شده ام .

محمد جواد طواف چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:56 ب.ظ http://vahy.persianblog.com

سلام شین عزیز.. خوبه که باز وقت کتاب خوندن داری.. من که وبلاگ خونی .. نمیذاره کار دیگری بکنم.. عجیب معتاد شده ام!.. وبلاگ هایی رو که گفتی .. من هم کشف کرده بودم.. دیشب بهت ایمیل زدم.. لیست ۳۰ـ۴۰ تا وبلاگ خوبی که می شناسم رو فرستادم... موفق باشی... راستی... امروز چه بارونی بود!

گلی جون چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:58 ب.ظ http://girl.blogsky.com

اینجا خیلی باحاله...
شیفته ات شده ام...

خزه چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:04 ب.ظ http://www.khazeh.persianblog.com

چقدر امروز صبح , دلم هوای یه قدم زدن کاملا بی هدف توی بارون رو کرده بود , و نشد . از این همه یاد غریب بارونهای کنار زاینده روده , که بعد از این همه سال هنوز انگار مستیش نمیگذاره هیچ شراب دیگه یی بهت اثر کنه , یا از فضای مزخرف محل کارم - اگه بدونی کجا کار می کنم . کجای مزخرف بی ربط روزمره ی هرز بری . . . - , به هرحال بند اومد . یه خورده زود بود , نبود ؟ فقط یه خورده ؟

محمد جواد طواف پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:30 ق.ظ http://vahy.persianblog.com

این روباهه چه خوشگله!

شبح پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:51 ق.ظ http://shabah.org

فروغ جان!
فعلا که من مشغول دن آرام هستم. اگهفرصت کنماینروباه خوش‌گل‌ات را می‌خونم.
راستی نازنین مرسی که به من سرمی‌زنی!

سارا پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:12 ق.ظ http://movhoom.blogspot.com

سلام. مرسی که اومده بودی طرفای ما. امیدوارم که امتحانت رو هم واقعا خوب داده باشی. امتحانهای آخر سال یه حس خاصی دارن. انگار اگه نباشن، عید اون جذابیتشو از دست می ده. در پناه خدا و موفق باشی.

زنی به نام سیاوش پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:58 ق.ظ http://ncsiavash.persianblog.com

اون روز من مث تو دچار جنون پیری شدم همه راه رو پیاده رفتم تا خیس خیس شم از بوسه باران..دلباختن به باران هم عالمی دارد ..استاد الک کردن مگر نه؟!!

آیدا۷۶ پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:28 ب.ظ http://nanofriends.persianblog.com

جنون خوشی است ،جنون کتاب خواندن.اعتیادش هم شیرین است.
تا حالا فکر نکرده بودم که ارامش تلخ هم وجود داره ۱


پنج شنبه 21 اسفند 1382 در ساعت 5:50pm

محیا ( صفر مطلق ) جمعه 22 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:35 ق.ظ http://zeroabsolu.blogspot.com

سلام شین عزیز . ممنون که مرا لایق مست کردن میدانی . و ممنون که مرا لایق جنونت دانستی ...راستی طبقه همکف چطور بود !!! ؟!؟!:))) راستی من برایم عجیب بود اما برای اولین بار از قطره های باران فرار کردم و به خانه پناه آوردم . شاید چون یاد باران مزخرف بهاری افتادم ...:( نیمدانی چقدر از عید متنفرم :(((( انگار همه غصه های عالم را توی دلم جا کرده اند ...!

محیا شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:07 ب.ظ http://zeroabsolu.blogspot.com

سلام دوباره ...من با اجازت بهت لینک دادم :)

پرسونا شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:17 ب.ظ http://whitepencil

هنور بهاریه ننوشتی نازنین؟

شلمان شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ب.ظ http://faraamooshkhaaneh.persianblog.com

۱-ممنون بابت تبریک...۲-کتاب چطور بود؟؟؟بخوانم؟؟۳-آخ که باران امروز مرا کشت...۴-این سه جمله آخر و آن شلمان آبی فقط شرمندگی داشت برایم...لطفت به من بیش از لیاقت من است...تشکر برایش کلام کوچکی است

آدن یت شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:53 ب.ظ http://adenit.blogspot.com/

سلام .ممنونم که سر زدی. ژیشاژیش سال نوی تو هم مبارک.

بهار یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:59 ق.ظ http://khaatoon.blogsky.com

وسوسه میشم این روباه رو بخونم.همه رو از سر تا ته..

مارگریتا یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:38 ق.ظ http://www.allegroconbrio.persianblog.com

اگر از یونگ می دونی...خودت تعبیرش کن!به من هم بگو....

غزل یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:47 ق.ظ http://manghazal.persianblog.com

سلام.از معرفی این بلاگ ها ممنون....موفق باشید...

مجید - نیمه پنهان یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ق.ظ http://hiddenhalf.persianblog.com

سلام. میشناسی که؟ میبینم که تازه رفقیهای ما رو پیدا کردی. چند وقت بود فروغی نشده بودم. خوشحال شدم. بازم میام..

زشفاعه یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.cathui.com

ُاشدنس بخق رهسهفهدل ئغ سهفث.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد