از هر دری ...
آدم بعضی وقت‌ها گیج می‌شه ...

دست چک دوست‌ام گم شده،
دختر خدمت‌گزار شرکتی که در آن کار می‌کنم، در کنکور قبول نشده،
خودم امروز عصر باید بروم به سفر و ...
و «میم» تازه فردا از سفر برمی‌گردد.
چه‌قدر با هم یکی‌به‌دو کردیم و به قول او دندان برای هم تیز کردیم ...

مانده‌ام که چه‌طور کمک کنم تا دوست‌ام دسته چک‌اش را بیابد،
مانده‌ام که چه‌طور به آن خانم خبر بدهم که دخترش رتبهء قبولی نیاورده،
و ...
مانده‌ام که دل شادم را چه‌طور نگذارم تنگ شود!

آدم بعضی وقت‌ها گیج میشه، خیلی، خیلی ...