نهنگ‌ها و آدم‌ها، من و مریم و لیلی!
سلام! خیلی بی‌مقدمه ...
ما آدم‌ها چه قدر شبیه نهنگ‌ها هستیم؟ می‌گن نهنگ‌ها بعد از این که جفت‌شون رو از دست می‌دن یه عزاداری حسابی می‌کنن، اما دوباره زنده‌گی‌شونُ از سر می‌گیرن.
ما آدم‌ها چه‌قدر این رفتار غریزی رو داریم؟ اصلا چنین غریزه‌ای خوبِ؟

حالا من با این همه درگیری ذهنی با مریم، هر چند یه جورهایی دیگه رفته که رفته، چه‌طور می‌تونم به یه «لیلی» مثالی دیگه فکر کنم؟ آیا این مثال می‌تونه عینیت پیدا کنه؟ آیا من توان‌‌اِشُ دارم؟

... یعنی این کی بود که من تا همین چند دقیقه قبل ساعت‌ها هم‌صحبت‌اش شده بودم و براش شعر «عشق در نگاه اول» ویسواوا شیمبورسکا رو خوندم؟ و اون از مارگوت بیگل با ترجمهء شاملوی بزرگ برام خوند که یاد بگیرم دوباره دام بیفکنم.

چرا مریم نموندی که حالا ...