بعضی وقتها به عدهای پیدا میشن که یه جاییشون میسوزه، حالا به هر دلیلی، بعد هم چون هیچ راهی گیر نمیآرن که اونجاشون رو خنک کنن، شروع میکنن به جفتک انداختن عین اون چهارپای عصبانی بیچاره! آخه، یکی نیست به این آدما بگه: «خوب، فرق شما با اون زبونبسته چیه اگه فقط جفتک انداختن ازتون برمیآد؟» خلاصه این که این جفتک اندازی فقط باعث خرابی میشه و دلگیری، نه هیچ چیز دیگهای که راهگشا باشه. حتی اونجاشون هم خنک نمیشه ...
جدا از دست یکی که حسابی زده بود به سرش و در عین ادعا جفتک مینداخت و حواساش نبود که داد و فریاد کردناش شده عین عرعر بیمعنی یه الاغ برا آدما، ناامید شدم! البته ناامید که نه، خشمگین!
آدم از بعضیها توقع نداره ... |