از گذشته‌ها: وقتی در تاریکی می‌رقصی!

یه نفر که اومده این‌جا، تعجب کرده و گفته انگار خیلی ماجرای این نوشته‌ها خصوصیِ و بعد هم عذرخواهی کردهُ و رفته. شاید بد نباشه اون‌هایی که تازه می‌آن، قصهء من و مریم رو از نوشته‌های روز قبل شروع به خوندن بکنن. البته، امان از دست این بلاگ‌سکای که حتی به خود نویسنده هم اجازهء دست‌رسی به بایگانی نوشته‌هاش رو نمی‌ده.

راستی، امشب دو تا فیلم هم دیدم: «انجل هارت» و «رقصنده درتاریکی». هر دو شون یکِ یک. مخصوصاْ فیلم لارس فون تریه که از شدت انسانی بودن آدم رو مبهوت می‌کنه. و چه پرداخت بدیعی داشت. چنان مرز واقع و  رویا رو در هم می‌ریزه که آدم زبون‌اش بند می‌آد. و چه صدای غریبی داره بیورک. بد نیست به این‌جا سری بزنید.
نظرات 3 + ارسال نظر
دیوانه پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:23 ق.ظ http://www.divane.blogsky.com

من هم همراه شما اعترض دارم به نداشتن آرشیو

داستان‌گو پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:38 ق.ظ http://dastangooo.persianblog.com

دل‌م م’‌خواد این دوتا فیلم رو ببینم/.

مهدی پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.gharibaneh.blogsky.com

دلم تنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد