درباره دوست داشتن!
... واقعا هراسآور نیست که یکی را دوست داشته باشی، اما او ...
حتی جرات تمام کردن این جمله را هم ندارم. بگذریم ...
کاش میشد برای یک روز تجربه کرد گنجشک بودن را یا ...
هوس کردهام در
مسابقه داستاننویسی شرکت کنم، هر چند بیتجربهام و کمی نگران، اما این بار جانب احتیاط را رها خواهم کرد.
راستی، من یک جورهایی جلال آلاحمد را دوست دارم، هر چند با برخی از اندیشههایش موافق نیستم. او از آن جور آدمهایی بود که فکر کنم موافقت و مخالفت دیگران برایاش اهمیت نداشت. میپندارم مهم برایاش این بود که یکی بیندیشد و قلم در دست بگیرد.
اینجا را ببینیند.