تکلیف

یه بار یکی برام پیغام گذاشت که به‌تره یه موضوع برا نوشتن در این‌جا انتخاب کنم. من خودم قبل از اون هم به این مساله فکر کرده بودم، اما به این نتیجه رسیده بودم که این‌جا جایی باشه برا هر از گاهی نوشتن از اون چیزایی که یه باره هوس‌شون می‌آد و تو یه آن هم غیب می‌شه. به هر حال، بعد از اون پیغام باز هم به این مساله فکر کردم، اما به تصمیم جدیدی نرسیدم. فقط این فکر کردن دوباره یه رفتار ناخودآگاه رو به‌ام روشن کرد و اون این که:

من این‌جا از هر چی ممکنه بنویسم، اما چند تا قاعده رو برا نگارش رعایت می‌کنم، یعنی حتی اگه محاوره‌ای می‌نویسم، اما حرمت و ادب زبان فارسی رو حفظ کنم. دیگه این که هر دفعه زیاده‌گویی نکنم و حتما نوشته‌هام بند بند باشه. و این که خودم باشم، بی اون‌که اهمیت داشته باشه کی هستم و تمرین مدارا کنم، هر چند از دست خیلی چیزها و خیلی آدم‌ها ممکنه حسابی عصبانی بشم.

نمی‌دونم چه قدر این ناخودآگاهی رو بتونم در آینده آگاهانه ادامه بدم. و اصلا این موضوع یه توهم نیست که برام پیش اومده؟ به هر حال، همین فکر کردن این قدر بد نبود که یه کمی تکلیف‌ام روشن شد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد