دوباره برگشتم با همان نگرانیها و دلتنگیهای همیشهگی! عجیب است که بعضی دلتنگیها که مصداق معین و ویژهای دارند در گردونهء تکرار با مثالهای متفاوتی برایام هی زنده میشوند و در هم میریزم. اصلاً از یکی دو روز مانده به آمدنام به خاطر خیلی چیزها دلام به تاپ تاپ افتاده بود. بیتاب بودم و روآور نمیکردم. حتی برای خودم سعی داشتم مشغلهای الکی درست کنم که همهء آن چیزها را از یاد ببرم، اما مگر میشد؟ به هر حال، هر چه هست همان است که بوده ...، روز از نو روزی از نو! باید بروم به استقبالِ ...
و چند بند بیربط:
- به یادش بودم، اما نشد که سراغاش بروم!
- به زودی عکسی ازش همینجا میگذارم تا ببینید چه دوست داشتنیست.
- بعد از آن دیگر نبارید! و زمین خشک ماند. خشک خشک!
- میخواهم سفید را ببینم به زودی (جانام بالا آمد تا فهمیدم «کیشلوفسکی» را به لاتین چهطور مینویسند).
سلام .. رسیدن به خیر... چه جالب .. من هم امروز برنامه ام دیدن سفید و آبی و قرمز از کیشلوفسکی هست...
سه رنگ حس جالبی از زندگی و دغدغه هارا دارد
جاهایی هست , که می شود رفت , که کامپیوتر نیست , که فرقهایی با اینجا دارد , و شباهتهایی , و همیشه آخرش برگشتن است , و همین همیشگی , که انگار همیشه هست , و سلام .
سلام .. خانه تان را پیدا کردم و آمدم. اینجا به این اسم نوشتم تا ترس افشای اسرار خانواده گریبانم را نگیرد. خوب بمانید.
سلام... برگشتی؟؟
قصه ی همیشه تکرار //// هجرت و هجرت و هجرت
سلام به دوستانام!
غیر از آن دوست که بینشان یادم کرده و به اشارتی شناختماش، آخر چهگونه بدانم پیامهای بینام و نشانی که هیچ رمزینهای هم در آنها نیست، از کیست؟ نمیدانم، که از دوستیها و ارتباطهای یک سویه چه سودی برده که مرا در آن میاندازید!
به هر حال، لطف تان مستدام!
دوست گرامی درود
دلتنگیها هر چند که از هنگام جوانه زدن با ما نبودهاند، اما چونان زخمی کهنه هماره میمانند و به اشارهای غرق خونابه گردند.
ایکاش یادهای تلخ و دلتنگی نیز در پار میماند.
فروغ جان!
خب از من میپسیدی اینجوری مینویسن!Krzysztof Kieslowski
اومده بودم برای یه کاری که بعدا متوجه میشی و برام خیلی جالب بود که اون کار ربطی به کیشلوفسکی داشت!
زندگی دوگانه ورونیکا؛ آبی و قرمز راهم ....و دهگانه ها....ارتباط یک طرفه هم خیلی بد نیست.....بی تاب بودن هم....
سلام فروغ خانم. سال نو برشما هم مبارک و به امید دیدار.
سلام ... هر سه رنگ دیدنی است
دلم می خواد آرشیو کیشلوفسکی مو برات بیارم
تا خوب به اوج برسی
به من سر بزن
دوست داشتی بهم بلینکیم
شاد زی
علی
سلام فروغ جان !! ( ای بابا .. انگار دارم خودم رو صدا می زنم :) )
اولا سال نو مبارک باشه ..
دوما : می شه سوال کنم تو اهل کجا هستی ؟؟
سلام
شاید همیشه به استقبال اون چیز دلهره برانگیز رفتن هم بد نباشه حداقلش اینه که باعث می شه دیگه اون هراس از ترس تو وجودمون بمیره
امیدوارم درخوابتان هرگز شاخه درختی نشکند.
آخر از کجا شناختی هان؟ از کجا... از کجا...از کجا... از کجا...
سلام.رسیدن بخیر.
من سفیدو کامل با زیرنویس فاری دارم.... دلت بسوزه
سلام دوست نازنین من . سال نو مبارک. یک بار هم قبل از این با هم دیدار اینترنتی داشته ایم و خوشحالم که هنوز بوی بهار نارنج می دهید. قربانت. یوسف علیخانی
سلام.
خوشحالم از آشنایی.
و.... میدانی، دلتنگی با گذشت سالها نمیرود، باید ثانیهها بگذرند.
سلام فروغ :) حالا ما شدیم عجیب غریب؟ درهم برهم !!! مرسی از انتقادت..
در ضمن یکسالگی وبلاگت رو بهت تبریک می گم .
مستدام باشی.
سلام آقای شین.
منو که میشناسید؟
چه خبرا؟
در مورد سه رنگ بگم.
سه گانه ی کیشلوفسکی از سه رنگ پرچم فرانسه گرفته شده.
یعنی: آبی . سفید . قرمز.(شاید نشونه ای از میهن پرستی)
نقطه ی اوج سه فیلم در انتهای فیلم قرمز است که تمامی مشغولیت های ذهنی کریشتف کیشلوفسکی رو خاتمه میده.
البته هر کسی از این سه فیلم یه جور برای خودش استنباط میکنه و درک هر کسی یه چیزه ولی خصوصیت بارز کیشلوفسکی هم توی همین است یعنی میتونه همیشه بیننده رو روی هوا نگه داره.با خودش هر جایی که میخواد ببره.(صحنه های انتهایی فیلم آبی و همین طور بوسیدن مجسمه ی فیام سفید).خوب منشا نوشته ی این سه گانه خاطرات دوران کودکی کیشلوفسکی بود.همون طور که خودش توی مصاحبه این که در سال ۱۹۹۲ یعنی در اواخر ساخت آبی داشت گفت.
بهر حال همون طور که توی این فیلم ها (سه گانه)مشخصه آدم خیلی درون گرا و تیز بینی بود.
(ورونیکاشو دیدین؟)
سال ۱۹۹۳ بعد از ساخت فیلم آبی و در اوایل ساخت فیلم سفید ژولیت بینوچه (بینوشه) با cnn مصاحبه ای داشت در مورد شخصیت کیشلوفسکی که اونو آدم واقع بین و درون گرا و احساسی معرفی کرد .
خود بینوچه هم اعتراف میکنه که توی پرونده ی کاری اش (فیلموگرافی اش: بیمار انگلیسی و ...) هیچ وقت نتونسته یه کارگردان رو این طور درک کنه. اگر فیلم آبی رو دیده باشد سکانس پایانی فیلم فقط لبخند بینوچه است (البته از حالت غمگینی به شادی درونی).این سکانس ۵۷ بار گرفته شد!!!!!
چون شاید ۵۰ ٪ از ارزش فیلم به اون بود.
نمینونم دیگه چی بگم ولی این که دنیای سینما هیچ وقت کیشلوفسکی ده گانه و سه گانه و ... رو از یاد نمیبره و یاد اون همیشه توی تمامی اهل هنر وجود داره و کیشلوفسکی هیچ وقت نمیمیره...
امیر عطا...
...
..
.
سلام سلام . سال نو مبارک .یه عالمه آرزوهای خوب دارم براتون .
قشنگ:
دانایی درد است اما فرق است میان آگاهی ناشاد و ناامیدی. حس غربت هر جا که باشی با توست . یک غربت درونیست. زندان درون تو. حتی در جایی که سالها دلتنگش بودهای و میاندیشیدی که بودن در آن نقطه غربتت را زایل میکند...
شروعش را نوشتم که شاید کنجکاو بمانید...من خیلی از کامپیوتر سر در نمی آورم اما شاید با encoding & refresh بتوانید بخوانید....
پس بالاخره ...
راستی یک کار زیبای مهجور افتاده از کیسلوفسکی هست به نام بی انتها ....بی نهایت عجیب و تاثیر گذار...سالها پیش در چشنواره نمایش داشت....
دوباره برگشتم با همان نگرانیها و دلتنگیهای همیشهگی! عجیب است که بعضی دلتنگیها که مصداق معین و ویژهای دارند در گردونهء تکرار با مثالهای متفاوتی برایام هی زنده میشوند و در هم میریزم.......اخ که چقدر حرف دلم بود...عید امسال را هیچ دوست نداشتم
سلام. من آن مظنونی که تو فکر می کنی نیستم... فقط نمی دانم چرا روزگار سعی دارد بعضی از مهره ها را که زمانی کنار گذاشته بود دوباره به بازی برگرداند... غریب تر آن که من باید تمام آنها را اینجا پیدا کنم... در وبلاگ... بعد از سال ها... تا به حال که دو تا از آنها را پیدا کرده ام. یکی نقاشی خوانده... یکی صنایع دستی...
سلام. دقیقا نفهمیدم جریان چیه.
سلام ... رسیدن بخیر ... دلتنگیها تمومی ندارن تا وقتی زندگی هست ... در مورد کیشلوفسکی هم من قرمز و آبی رو بیشتر از سفید دوست دارم ، هر چی هم دنبال زندگی دوگانه ورونیک گشتم پیدا نکردم ... پیروز باشی و عاشق ...
سلام به شهاب عزیزم
آنسان که می نگری خواهی زیست
و آنسان که می خواهی خواهی رسید
چراکه گاه ارادهء آدمی می شکند هر آنچه هست
اگر بگذارند ...!
اگر هم نگذارند باز هم تو بیش از این می توانی
زیرا همه چیز در تو جمع است
راستی این آهنگ جدید رو برا تو گذاشتم عزیزم
یادمه از بوم بوم انیگما خیلی خوشت اومده
این یه طرح دیگه از همون آهنگه
امیدوارم خوشت بیاد عزیز
خوش باشی ... بدرود!
...